۳۳

 

خوب است...منم و تنهایی  

 

و خدا که آنجاست 

 

صدایش چون باد، 

 

و نگاهش چون نور. 

 

من و او تنهاییم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا 20 اسفند 1391 ساعت 16:26 http://sazesara.blogfa.com

ظرفیت خدا قد خداست... تنهایی، اندازه ی خدا، ظرفیت می خواد... ولی ظرفیت ما قد انسانه نه خدا...

ولی تنهایی ها یا تموم شدن و یا تموم خواهند شد... من می دونم...

راستی، سلام نرگس بانو...

سلام سارا جان

مرسی از جمله ات:تنهایی ها تمام خواهند شد

قاصدک 20 اسفند 1391 ساعت 17:56 http://adambarfi-167.blogfa.com/

یاد این شعر افتادم نرگس بانو، نمیدونم شنیدینش یا نه

" من خدایی دارم که در این نزدیکی ست
نه در آن بالا ها...
مهربان ، خوب و قشنگ
صورتش نورانی ست
گاه گاهی سخنی می گوید
با دل ِ کوچک من ... ساده تر از سخن ِ ساده ی من!
او مرا می فهمد
او مرا می خواند
او مرا می خواهد
او همه درد ِ مرا می داند
...
یاد ِ او ذکر ِ من است ،، در غم و شادی ها...
چون به غم می نگرم
آن زمان رقص کنان می خندم
که خدا یار ِ من است...
که خدا در همه جا یاد ِ من است...
او
خدایی ست که همواره مرا می خواهد
دیگران می گویند ؛
_ آن کسانی که به ظاهر بنده ی خوب ِ خدایند _ به من می گویند :
" مرد کافر شده ای ؟؟؟!! "
و چه هشدار که از آتش دوزخ دارند...
باز هم می گویند که خدا اینجا نیست!!
و خدای ِ آنها
غیر آن است که من می بینم ، می دانم
...
یک خدایی بی رحم
آن خدایی که همه ، خشم و عذاب
غرق در خودخواهی ، عاشق ِ ظلم و ریا...
این خدایی ست که آنها می گویند : بنده ی او باشیم!!

دیده را می بندم
در دلم می خندم
زیر ِ لب می گویم

" پس خدا اینجا نیست!!!!!!!!!!!!!!!! "

سلام قاصدک عزیز

وای چه شعر زیبایی..نشنیده بودم

ممنونم....خیلی خیلی ممنونم

دارم با خودم زمزمه می کنم:که خدا در همه جا یاد من است،او همه درد

مرا می داند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد