64

ای دل به کمال عشق آراستمت


وز هرچه به غیر عشق پیراستمت


یک عمر اگر سوختم و کاستمت


امروز چنان شدی که می خواستمت


         (فریدون مشیری)

63

عشق را وارد کلام کنیم


تا به هر عابری سلام کنیم


و به هرچهره ای تبسم داشت


ما به آن چهره احترام کنیم


هر کجا اهل مهر پیدا شد


ما در اطرافش ازدحام کنیم


چشم ما چون به سرو سبز افتاد


بهر تعظیم او قیام کنیم


گل و زنبور دست به دست هم دهند


تا که شهد جهان به کام کنیم


این عجایب مدام درکارند


تا که ما شادی مُدام کنیم


شُهره زنبور گشته است به نیش


ما ازو رفع اتهام کنیم


علفی هرزه نیست در عالم


ما ندانیم و هرزه نام کنیم


زندگی را سلام و پاسخ اوست


عمر را صرف این پیام کنیم


سالکا این مجال اندک را


نکند صرف انتقام کنیم


در عمل باید عشق ورزیدن


گفت و گو را بیا تمام کنیم


عابری شاید عاشقی باشد


پس به هر عابری سلام کنیم


(مجتبی کاشانی)