"هست" را اگر قدر ندانیم میشود "بود"
و چه تلخ است "هستی" که "بود" شود
و "دارمی" که "داشتم" ...
اوهـــوم :(
انشالا همه ی "هست " ها برات تا همیشه "هست" بمونه
نرگس...
جانمبه داشته های الانت فکر کن فرشتهببخشید که ناراحت شدی
همین سه تا جمله کافیه که بغض رو بیاره به گلوی آدم... و به یاد بیاره تما هست هایی که بود شد و دارمهایی که داشتم...
داشته های الان برات دائمی باشه دل آراممببخشید برای بغضی که اومد تو گلوت...
ولی خب گذر زمان رو نمیشه نادیده گرفت ناچارا همگی به ماضی تبدیل میشن ولی دعایی که واسم کردی حس خوبشو منتقل کرد بهم :) ممنونم عزیزدلم :*
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم، وقتی میخواند نمی شنیدم... وقتی دیدم که نبود... وقتی شنیدم که نخواند...! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال، در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد، تشنه آتش باشی و نه آب ... و چشمه که خشکید، چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت، و آتش، کویر را تافت و در خود گداخت و از زمین آتش روئید و از آسمان بارید تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش، و بعد ِعمری گداختن از غم ِنبودن کسی که، تا بود، از غم نبودن تو میگداخت. علی شریعتی.
ممنونم بابت شعر زیبا باغبانممکمل پست بود و به غایت تاثیرگذار
حالا که هست... کاش هیچوقت "بود" نشود همین:|
انشالا...انشالابودنش همیشگی
خیلی تلخه ... خیلی تلخ ...
بله آفو جانم...خیلی تلخهباز هم تسلیت میگم بهت...
سلام نرگس جان...
سلام فرشته جانمامیدوارم خوب باشی
اوهـــوم :(
انشالا همه ی "هست " ها برات تا همیشه "هست" بمونه
نرگس...
جانم
به داشته های الانت فکر کن فرشته
ببخشید که ناراحت شدی
همین سه تا جمله کافیه که بغض رو بیاره به گلوی آدم... و به یاد بیاره تما هست هایی که بود شد و دارمهایی که داشتم...
داشته های الان برات دائمی باشه دل آرامم
ببخشید برای بغضی که اومد تو گلوت...
ولی خب گذر زمان رو نمیشه نادیده گرفت
ناچارا همگی به ماضی تبدیل میشن
ولی دعایی که واسم کردی حس خوبشو منتقل کرد بهم :)
ممنونم عزیزدلم :*
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی میخواند نمی شنیدم...
وقتی دیدم که نبود...
وقتی شنیدم که نخواند...!
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب ...
و چشمه که خشکید،
چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید
تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش،
و بعد ِعمری گداختن
از غم ِنبودن کسی که،
تا بود،
از غم نبودن تو میگداخت.
علی شریعتی.
ممنونم بابت شعر زیبا باغبانم
مکمل پست بود و به غایت تاثیرگذار
حالا که هست...
کاش هیچوقت "بود" نشود
همین:|
انشالا...انشالا
بودنش همیشگی
خیلی تلخه ... خیلی تلخ ...
بله آفو جانم...خیلی تلخه
باز هم تسلیت میگم بهت...
سلام نرگس جان...
سلام فرشته جانم
امیدوارم خوب باشی