روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند
و نمره من باز می شود صفر
...هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام...
و باز هم 11 مهر..و خاطره ی تلخ از دست دادنش
رفتنش امروز دقیقا 365+365+365 روز شد.
سه سال پیش چنین شبی آخرین شب حضورش در این دنیای بی ارزش بود
و شاید اولین شب آرامشش
چه شب و روزهای تلخ و سیاه و پر از دلتنگی که این 1095 روز نداشتم،
ولی نمی دونم چرا امشب دلتنگ تر از همیشه ام.
خاک هیچگاه سرد نیست...هیچگاه!
پسرتون بود یا همسرتو ببخشی اشاره نکردد
خدا بیامرزدش به نظرم باید وقتی زنده هستیم کنار هم باشیم عزیز جان قبول داری دیگه
سلام
هیچکدوم!
ممنون...خدا رفتگان شما را هم قرین رحمت کنه
بله...قبول دارم...گاهی این کنار هم بودنها خیلی زود به پایان میرسه
روحش شاد و قرین رحمت الهی
عزیزانت سلامت باشند و برقرار خواهر جان
خاک سرد نیست، مانع احساس و دلتنگی هم نیست
ممنونم جناب جعفری نژاد
عزیزان ِ شما هم همیشه سلامت و شاد باشن :))
آره سرد نیست...اصلا!
خاک هیچــــوقت سرد نمیشه نرگسی
میفهمم حالتو
سلام قاصدک جان
آره...هیچگاه...
خدا به تو و عزیزانت سلامی بده :))
وقتی اینگونه نبودنش را به شماره نشسته ای هیچوقت دیگه هم خاک سرد نیست... سردی خاک از گم شدن ما بین ایام میاد و تا کمرنگ کردن حضور کسی پیش میره...
روحشون شاد
انگار هیچوقت دلتنگی نبودنش نمیخواد کمرنگ بشه
ممنون دل آرامم
روح عزیزان رفته ی شما هم شاد و قرین رحمت الهی :)
روحشون شاد و قرین رحمت الهی باشه نرگس عزیزم...
ممنونم باغبان عزیزم
روح رفتگان عزیز شما هم شاد :)
اونها که رفته اند حتما جای بهتری نسبت به ما دارن،ولی این دلتنگی ها امان آدمو می بره!!
سلام نرگس جان ...
می دانی نرگس من هم همیشه گفته ام این خاک نیست که سرد است و سردی می آورد ...می دانی تقصیر چیست که این صفت را به خاک داده اند ...شاید به این خاطر تقصیر را به گردن خاک می اندازند که نمی گذارد دیگر دست هایی را که می خواهیم را در دست بگیریم ...نمی گذارد چشم در چشم آنی که می خواهیم بشویم ...نمی گذارد صدایی را که می خواهیم بشنویم ...آغوشی را که می خواهیم حتی ...شاید برای این است که می گویند سرد می کند آدم را ...اما من می گویم دلسرد می کند آدم را ...ناامیدت می کند ....یخ می زنی ..نه پای رفتن می ماند برایت و نه پای ماندن...برای همین است که گمان می کنند خاک سرد است ...اما من خاکی را دیده ام که گرم بود ...که از اشکهایی که می بارید و می بارید گرم بود ...
می دانی نرگس آنها هیچ کجا نمی روند ...آنها هستند ..همیشه هستند ...این ماییم که گم می شویم ...که جا می مانیم ...آنها هستند و حسرت های تمام نشدنی ما برای دیدنشان ...برای چشم در چشم شدنشان ...برای ...
مرا ببخش نرگس جان ...ببخش که نمی توانم و نتوانستم هیچگاه برای این روزهای سخت و دلتنگی هم کلام و هم حس خوبی باشم ...برای هیچ کسی ...راستش را بخواهی بلد
نیستم ....مرا ببخش نرگس جان...
سلام فرشته جان
این چه حرفیه؟تو حضورت،کلماتت برام آرامش میاره
بی تعارف میگم فرشته جان
در مورد خاک،تا حالا اینجوری به این قضیه نگاه نکرده بودم.. همش لجم میگرفت وقتی همه میگفتن خاک سرده،سردیش آرومت میکنه
حالا میبینم خاک واقعا آدمو نا امید میکنه از دیدار و لمسِ بودنِ دوباره
اونوقته که راهتو میگیری و میری و به همون عکسها و فیلمهایی که ازش داری بسنده میکنی و هرلحظه منتظری که خوابشو ببینی
راست میگی فرشته...خاک لامصب آدمو دلسرد میکنه...و نا امید :(
جاده تا صبح قیامت من و این پاهای خسته
روحش شاد
آره بهارم...تا خود صبح قیامت :(
ممنونم عزیزم...روح رفتگان عزیز شما هم قرین رحمت
سلام
میدونی نرگسی؟... من این حس رو دو بار چشیدم... یکی سه سال پیش و یکی وقتی خیلی کوچک تر بودم... هنوز گاهی باورم نمیاد که اونا رفته باشن... و اون لحظه ای که بازم بهم ثابت میشه رفتن شون، عین یه سیلیه این واقعیت...
میدونی نرگسی؟ بعضی صحبت ها و احساس ها هستند که در مقابلشون نمیشه هیچی گفت... فقط میتونی بگی که من در کنارت هستم... هر وقت که بخوای... هر وقت که دلت درددل خواست... که یه گوش شنوا خواست...و یه هم دلی...
میدونی نرگسی؟... تو واسه من عزیزی...و من در کنارت هستم... همیشه...
سلام سارا جانم
از دست دادن عزیزان همیشه تو زندگی هرکسی هست...امیدوارم این فقدانها را تا زمانهای خیلیییییییی دوووور دیگه تجربه نکنی
من هنوز هم گاهی خیلی اتفاقی به شماره اش که از گوشیم پاک نکردم پیغام میدم...یعنی اصلا حواسم به نبودنش و نداشتنش نیست!!
شاید هم نمیخوام نبودنشو قبول کنم که این رفتارها گاهی ناخودآگاه ازم سر میزنه
تو همیشه برای من سنگ صبور بودی و هستی
ممنونم ازت دوست بسیار عزیزم
تو هم برای من بسیار عزیزی...بسیار :)
هزار سال هم که بگذرد
روزی هزار بار
جای تو اینجا خالیست
در قلب من...
چه کسی گفت، از دل برود هر آنکه از دیده رود!!
سلام الهام جان
حرف دل من را هم را زدی :)