سلام نرگس جان ...خوبی خانمی ؟
با ربط و بی ربطش را ببخش ...پستت را که خواندم یاد پیامکی افتادم که تازه گی ها به دستم رسیده بود ....
..
چه مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه خندیدیم
چه مغرورانه از هم گسستیم
غرور هدیه ی شیطان است وعشق هدیه ی خداوند
هدیه ی شیطان را به هم تقدیم کردیم
وهدیه خداوند را از هم پنهان...
سلام فرشته جانم...ممنونم پیامک قشنگ و قابل تاملیه...مرسی از نوشتنش اینجا باربط هم هست
راستی حال و احوالت چطور است بانو؟؟؟اصلن همان بهتر که حال واحوال ما شناسنامه ندارد ..وگرنه هر چند وقت یکبار و شاید هر روز باید برایش المثنی می گرفتیم ...این روزها نمی دانم حال و احوالمان چرا هی گم می شود ...هی رنگ عوض می کند...شاید دنبال حال خوشی است که قولش را داده اند ...که قولش را به دلمان داده ایم ...دلم نمی خاهد به دلم بدقولی کنمم...
برایت حال خوشی را آرزو می کنم که خوشی اش حسرت به دل تمام روزهای بی احوالیت بگذارد...که خوش باشی و شاد ...که شوق باشی و امید ...
حال و احوالم فعلا ناگفتنی ست فرشته ی عزیزم
به قول تو همون بهتر که این احوالات ثبت نمیشه..دعا کن منم به دلم بدقولی نکنم و چه آرزوی به جا و دلنشینی...واقعا ممنونم ازت روز گار تو هم پر شور و شوق و شاد
+بابت خصوصی ها واقعا متشکرم فرشته ی مهربانم چقدر نیاز داشتم به این حرفها و دلگرمی ها...نمیدونی چقدر آرامم کرد...چقدر دلت بهت راست گفته و چه خوب که تو هم حرف دلتو شنیدی برات بغل بغل آرامش و شادی آرزو می کنم دوست بسیار مهربانم در برابر این همه مهربانی خالصانه هیچی جز تشکری صمیمانه نمیتونم بگم
روح حسین پناهی شاد...
همان بهتر که نمی نویسند... وگرنه چه چهارشنبه سوری ای توی شناسنامه هایمان به راه می افتاد...!
نرگس جان؛
همه مان سر یک کلاس نشسته ایم... و از قضا معلم هم به یک اندازه سخت گیر است... ولی من مطمئنم که سرآخر، شاگرد اولمان همان است که اسمش هم بیست است... می شناسی اش که...
بعدش تابستان می شود مهربانم... فصل آفتاب گرم و هندوانه ی خنک و یک دل بی دغدغه... خاصه برای شاگرد اول ها...
دلت آرام، نرگس بیست من...
سارا جانم تو به من خیلی لطف داری دعا کن قبول بشم...شاگرد اول شدن پیشکش
مهربانیت خاص خودته سارا ی عزیزم.. کامنتت لبخند به لبم و نور به دلم پاشید...خیلی خیلی ممنونم دل تو هم آرام و پرنور جانم..
امان از دست این پستهات نرگس جونم
این دوتای اخیر که کاملا ضربتی عمل کردن
...
سلام باغبان جونم
مطلب این پست از طرف یکی از همکارام اس.ام.اس برام اومد
اتفاقا برای منم ضربتی عمل کرد
منم اینجا نوشتمش
تو هم از این مورد شکایت داری ارغوان جونم؟؟
خانوم معلم حاضری ما رو بزنین
خانوم اجازه؟ هرچی نوشتیم آخرم به نتیجه نرسیدیم مجبور شدیم از کادر خارج شیم
:))))
عزیـــــــــــــــــــــزم
قاصدک جانم،تو حاضر و غایبت برام عزیزه
لابد ازین شناسنامه جدیدا نگرفتی ؛)
عزیزم چطوری؟ گفته بودی میایی تهران عایا؟
شناسنامه جدیدا هم که احوالا کسی را ثبت نمی کنه الهام بانو :)خوبم...ممنون الهامم
نه عزیزم.تو اون تاریخ نیومدم
سلام نرگس جان ...خوبی خانمی ؟
با ربط و بی ربطش را ببخش ...پستت را که خواندم یاد پیامکی افتادم که تازه گی ها به دستم رسیده بود ....
..
چه مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه خندیدیم
چه مغرورانه از هم گسستیم
غرور هدیه ی شیطان است وعشق هدیه ی خداوند
هدیه ی شیطان را به هم تقدیم کردیم
وهدیه خداوند را از هم پنهان...
سلام فرشته جانم...ممنونم پیامک قشنگ و قابل تاملیه...مرسی از نوشتنش اینجا باربط هم هست
راستی حال و احوالت چطور است بانو؟؟؟اصلن همان بهتر که حال واحوال ما شناسنامه ندارد ..وگرنه هر چند وقت یکبار و شاید هر روز باید برایش المثنی می گرفتیم ...این روزها نمی دانم حال و احوالمان چرا هی گم می شود ...هی رنگ عوض می کند...شاید دنبال حال خوشی است که قولش را داده اند ...که قولش را به دلمان داده ایم ...دلم نمی خاهد به دلم بدقولی کنمم...
برایت حال خوشی را آرزو می کنم که خوشی اش حسرت به دل تمام روزهای بی احوالیت بگذارد...که خوش باشی و شاد ...که شوق باشی و امید ...
حال و احوالم فعلا ناگفتنی ست فرشته ی عزیزم
به قول تو همون بهتر که این احوالات ثبت نمیشه..دعا کن منم به دلم بدقولی نکنم
و چه آرزوی به جا و دلنشینی...واقعا ممنونم ازت روز گار تو هم پر شور و شوق و شاد
+بابت خصوصی ها واقعا متشکرم فرشته ی مهربانم چقدر نیاز داشتم به این حرفها و دلگرمی ها...نمیدونی چقدر آرامم کرد...چقدر دلت بهت راست گفته و چه خوب که تو هم حرف دلتو شنیدی برات بغل بغل آرامش و شادی آرزو می کنم دوست بسیار مهربانم در برابر این همه مهربانی خالصانه هیچی جز تشکری صمیمانه نمیتونم بگم
روح حسین پناهی شاد...
همان بهتر که نمی نویسند... وگرنه چه چهارشنبه سوری ای توی شناسنامه هایمان به راه می افتاد...!
نرگس جان؛
همه مان سر یک کلاس نشسته ایم... و از قضا معلم هم به یک اندازه سخت گیر است... ولی من مطمئنم که سرآخر، شاگرد اولمان همان است که اسمش هم بیست است... می شناسی اش که...
بعدش تابستان می شود مهربانم... فصل آفتاب گرم و هندوانه ی خنک و یک دل بی دغدغه... خاصه برای شاگرد اول ها...
دلت آرام، نرگس بیست من...
سارا جانم
تو به من خیلی لطف داری
دعا کن قبول بشم...شاگرد اول شدن پیشکش
مهربانیت خاص خودته سارا ی عزیزم..
کامنتت لبخند به لبم و نور به دلم پاشید...خیلی خیلی ممنونم
دل تو هم آرام و پرنور جانم..
نرگسی
مشهدی الان؟
سلام قاصدک جان.خوبی؟
شنبه که کامنت گذاشتی مشهد بودم،ولی الان اومدم عزیزم
منتظر خبرهای خوبت هستم...
تو خودت گلی فرشته جانم
ازبس زلال و مهربانی
سلام ..خوبی نرگس جان ؟؟؟
سلام فرشته ی عزیزم
چه حس خوبیه دیدن احوالپرسی یه دوست بعد از مدتی که نبودم
مرسی ازت مهربانم
خوبم