معنی فرزند خواندگی:
شاگردان کلاس اول درباره ی یک تصویر خانوادگی صحبت می کردند.
در تصویر پسرک کوچولویی بود که رنگ موهایش با دیگر اعضای خانواده متفاوت بود.
یکی از شاگردان اظهار داشت که او احتمالا فرزندخوانده است.دختر کوچولویی به نام "جوسلین جی"
گفت:من همه چیز را در مورد فرزند خواندگی می دانم.
یکی از شاگردان پرسید:فرزند خواندگی یعنی چه؟
جوسلین پاسخ داد:یعنی اینکه آدم به جای شکم در قلب مادر رشد کرده باشد!!!
(از کتاب سوپ جوجه برای روح...ترجمه ی ع.ا.راستکار محمود زاده)
یه لحظه یخ کردم...
محشر بود نرگس
محشر...
باغبان عزیزم
کتابش کتاب جالبیه..از این دست داستانها زیاد داره وقت کنی بخونی خوبه
وای این کتاب رو چند بار خواستم بخونم نشده ...
خوبی نرگس جان؟ قدر کم پیدایی ...
ارغوان جان
وقت کردی حتما بخونش.این داستان از جلد دومش هست
خوبم عزیزم...چند روزی نت نداشتم و چند روزی هم درگیر کلاسهای شهریور بودم
فقط فرصت میکردم بخونمتون
قشنگ بود ... در قلب مادر !!!
آره آفو جانم
تعبیر قشنگیه از فرزندخواندگی
عزیزک من... کاش فرزند خوانده باشیم، دوست خوانده، مادر و پدر خوانده... کاش جایمان فقط در قلب آدمها باشد، کاش فقط در قلبشان رشد کنیم...
بله دل آرامم
در قلب دیگران رشد کردن و ماندن خیلی مهمه مثل تو که در قلب و ذهن من ماندگار هستی به واسطه ی همه ی مهربونی هات
یکی از آرزوهای من اینه که بجای بچه دار شدن یه بچه رو به فرزندی قبول کنم. کاش بشه.
میتونی هر دوتا را در کنار هم تجربه کنی
مثل یکی از دوستان من...
می دانی نرگس جان اصلن هر چیزی که در قلب باشد یک تعلق خاصی می آورد ...وقتی در قلبت رشد کرده باشد و رشدش داده باشی خودت می شود ..خود خودت ...و این یکی شدن ها خیلی قشنگ است ...
تو همیشه به موضوع از یک دذیچه ی تازه و زیبا نگاه می کنی فرشته ی عزیزم