۴۲

چکیده از کتاب این کارو نکن این کارو بکن . نویسنده .احمد فارسی 
 
1.اگه میخوای راحت باشی کمتر بدون واگه میخوای خوشبخت  
 
باشی بیشتر بخون. 
 
2.تا پایان کار از موفقیت درباره آن با کسی صحبت نکن. 
 
3.برای حضور در جلسات حتی یک دقیقه هم تاخیر نکن. 
 
4.قبل ازعاشق شدن ابتدا فکر کن که آیا طاقت دوری  
 
جدایی و سختی را داری یا نه ؟ 
 
5.سکوت تنها پاسخی است که اصلا ضرر ندارد. 
 
6.نصیحت کردن فقط زمانی اثر دارد که 2 نفر باشی. 
 
۷.در مورد همسر کسی اظهار نظر نکن  نه مثبت نه منفی. 
 
۸.نوشیدنی های داخل لیوان را تا آخر ننوش. 
 
9.دراختلاف خانوادگی حتی اگرحق با تو است شجاع باش  
 
وتواز همسرت عذر خواهی کن. 
 
10.برای کودکان اسباب بازی های جنگی هدیه نبر. 
 
11.نه آنقدرکم بخور که ضعیف شوی ونه آنقدر زیاد بخور  
 
که مریض شوی. 
 
12.بدترین شکل دل تنگی آن است که در میان جمع باشی  
 
وتنها باشی. 
 
13.شخص محترمی باش وبدون اطلاع به خانه ومحل کار  
 
کسی نرو. 
 
14.وجدانت را گول نزن چون درستی ونادرستی کارت رابه تو  
 
اعلام می کند. 
 
۱۵.موقع عطسه کردن از دیگران فاصله بگیر. 
 
ولی با تمام وجود عطسه کن. 
 
16.عاشق همسرت باش تابهشت را ببینی. 
 
17.کثیف نکن اگر حوصله تمیز کردن نداری. 
 
18.بخشیدن خطای دیگران بسیار قشنگ است  
 
تجربه کردنش را به تو پیشنهاد میکنم. 
 
۱۹.با کارمندانت مهربان ولی قاطع باش. 
 
۲۰.غرور کسی را نشکن.چون مثل شیشه ی شکسته  
 
برای تو خطر آفرین است. 
 
2۱.عمل خلاف را نه تجربه کن نه تکرار. 
 
2۲.لبخند بزن مطب دکترها را خلوت می کند. 
 
2۳.باشجاعت اقرار کن که اشتباه کردی. 
 
2۴.هنر نواختن را یاد بگیرنواختن موسیقی در هیچ کشوری  
 
گدایی نیست. 
 
۲۵. به سفر وهمسفرفکر کن 
 
26.هنگام صحبت کردن با دیگران به چشم آنها نگاه کن  
 
تا پیام و کلام تو را درک کنند. 
 
27.کسی را که به توامیدوار است نا امید نکن. 
 
۲۸.برای کسی که دوستش داری در روزتولدش پیام تبریک  ارسا ل کن. 
 
۲۹.اولین خیر باش. 
 
۳۰.در دفتر ومنزل گل های زیبا داشته باش. 
 
 
۳۱.تا ندانی نمی توانی،پس بدان تا بتوانی. 
 
32.حسابداری وروشهای آنرا یاد بگیر. 
 
33.تزریق سرم وآمپول را یاد بگیر. 
 
3۴.وارد سیاست نشو. 
 
35.بدان عمر مد کوتاه است.

۴۱

 روز معلم بر همه ی معلمان عشق و زندگی مبارک.

 

 

در مجالی که برایم  باقیست 

 

 باز همراه شما مدرسه ای می سازیم، 

 

که در آن همواره اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند. 

 

و بگویند خدا،خالق زیبایی و سراینده ی عشق،آفریننده ی ماست. 

 

 مهربانیست، که ما را به نکویی/ دانایی /زیبایی و به خود می خواند. 

 

جنتی دارد نزدیک ، زیبا و بزرگ. 

 

دوزخی دارد به گمانم کوچک و بعید. 

 

در پی سودایی ست که ببخشد ما را و بفهماندمان: 

 

ترس ما بیرون از دایره رحمت اوست. 

 

 در مجالی که برایم باقیست، 

 

همراه شما مدرسه ای می سازیم 

  

که خرد را با عشق،،علم را با احساس، 

 

و ریاضی را با شعر،،دین را با عرفان، 

 

 همه را با تشویق تدریس کنند. 

 

لای انگشت کسی قلمی نگذارند. 

 

و نخوانند کسی را حیوان و نگویند کسی را کودن. 

 

و معلم هر روز روح را حاضر و غایب بکند. 

 

  و به جز از ایمانش هیچ کس چیزی را حفظ نباید بکند. 

 

مغز ها پر نشود چون انبار قلب خالی نشود از احساس. 

 

درس هایی بدهند که به جای مغز ، دل ها را تسخیر کند. 

 

از کتاب تاریخ جنگ را بردارند. 

 

در کلاس انشا هر کسی حرف دلش را بزند. 

 

 غیر ممکن را از خاطره ها محو کنند 

 

تا ، کسی بعد از این باز همواره نگوید:"هرگز" 

 

و به آسانی هم رنگ جماعت نشود 

  

زنگ نقاشی تکرار شود 

 

رنگ را در پاییز تعلیم دهند قطره را در باران،موج را در ساحل 

  

زندگی را در رفتن و برگشتن از قله کوه، 

 

و عبادت را در خلقت خلق 

 

 کار را در کندو و طبیعت را در جنگل و دشت 

 

مشق شب این باشد 

 

که شبی چندین بار همه تکرار کنیم : 

 

عدل،آزادی، قانون، شادی. 

 

امتحانی بشود که بسنجد ما را تا بفهمند چقدر 

 

عاشق و آگه و آدم شده ایم! 

 

  در مجالی که برایم باقیست،

 

 باز همراه شما مدرسه ای می سازیم 

 

 که در آن آخر وقت به زبانی ساده شعر تدریس کنند. 

 

و بگویند که تا فردا صبح

                              خالق عشق نگهدار شما... 

                                                                (مجتبی کاشانی)