دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور می ترسم...
سلامقشنگ بود..
سلامممنونم[
و از دور شدن های نزدیک ... و از فاصله گرفتن های ناگزیر و از رفتن های اجباری سلام نرگس جان زیبا بود و لطیف مثل لطافتی که از نگاهت سراغ دارم ...
امیدوارم که برای کسی اینا پیش نیادممنونم بابت لطفت.همان لطف همیشگی که باهاش من شرمنده می کنیو سلام
فوق العاده بود آبجی نرگسمایشالا نزدیک بودن های نزدیک و صمیمی
مرسی عزیزمانشالا برای هممون
مرسی که ب وبم اومدی خعلی ممنون.درباره پستت نمی دونم چی بگم فقط سکوت.
سلامخواهش می کنم..خیلی خوشحال شدم از آشنایی با وبتونخوب سکوت هم خودش یه نوع جوابه
عجب ترس ملموسی
دل آرام جان.خوبی؟کمتر می نویسی این روزهاامیدوارم هرجا هستی دلت آرام باشه
نشان داشت از شناختن و لمس هر دو دوریُ هر دو نزدیکی...غربت و قربت
چقدر شما زیبا بیان کردیدممنونم...واقعا ممنونم
نزدیک باش اما نزدیکاین را دوست تر دارم...سلاماین جمله را حداقل ۵ یا ۶ بار خوانده بودم. نمی توانستم به درستی و با همه روحم درکش کنم. رفتم، حالا که انگار فهمیدم، برگشتم، دست مریزاد...در مطلب 21 هم گفته بودم حکایات کوتاه و نغزی می نویسی، سپاس برای این که تحفه ات به ذهنم، اندیشه است...
سلام سارا جانجمله تو که دیگه مطلوب همه است...بهترین حالتشه عزیزماون جمله انتخاب بین دوری و نزدیکی ذهن ها و روح هاستالهی اینی که تو میگی باشه...همیشه...برای همهبا لطفت منو شرمنده می کنی.من سپاس گزارم از حضور موثر تو..با این ذهن اندیشمندخیلی خوشحالم از حضورت
سلام
قشنگ بود..
سلام
ممنونم[
و از دور شدن های نزدیک ... و از فاصله گرفتن های ناگزیر و از رفتن های اجباری
سلام نرگس جان
زیبا بود و لطیف مثل لطافتی که از نگاهت سراغ دارم ...
امیدوارم که برای کسی اینا پیش نیاد
ممنونم بابت لطفت.همان لطف همیشگی که باهاش من شرمنده می کنی
و سلام
فوق العاده بود آبجی نرگسم
ایشالا نزدیک بودن های نزدیک و صمیمی
مرسی عزیزم
انشالا برای هممون
مرسی که ب وبم اومدی خعلی ممنون.
درباره پستت نمی دونم چی بگم فقط سکوت.
سلام
خواهش می کنم..خیلی خوشحال شدم از آشنایی با وبتون
خوب سکوت هم خودش یه نوع جوابه
عجب ترس ملموسی
دل آرام جان.خوبی؟
کمتر می نویسی این روزها
امیدوارم هرجا هستی دلت آرام باشه
نشان داشت از شناختن و لمس هر دو دوریُ هر دو نزدیکی...غربت و قربت
چقدر شما زیبا بیان کردید
ممنونم...واقعا ممنونم
نزدیک باش اما نزدیک
این را دوست تر دارم...
سلام
این جمله را حداقل ۵ یا ۶ بار خوانده بودم. نمی توانستم به درستی و با همه روحم درکش کنم. رفتم، حالا که انگار فهمیدم، برگشتم، دست مریزاد...
در مطلب 21 هم گفته بودم حکایات کوتاه و نغزی می نویسی، سپاس برای این که تحفه ات به ذهنم، اندیشه است...
سلام سارا جان
جمله تو که دیگه مطلوب همه است...بهترین حالتشه عزیزم
اون جمله انتخاب بین دوری و نزدیکی ذهن ها و روح هاست
الهی اینی که تو میگی باشه...همیشه...برای همه
با لطفت منو شرمنده می کنی.من سپاس گزارم از حضور موثر تو..با این ذهن اندیشمند
خیلی خوشحالم از حضورت